۷۸۶
هندوان عمر يك دوره انسانى (Monvantare) را به چهار عصر تقسيم مى كنند كه آغازش عصر «كريتا»، (1) «دوپارا»، (2) «ترتا»، (3) «با كالى يوگا» (4) به اتمام مى رسد. اين اعصار مظهر مراحل غروب و افول تدريجى معنويت اوليه است، كه با تحقق هر دوره يك چهارم از ناموس ايزدى كاسته مى شود كه در عصر «كالى يوگا» فقط يك چهارم از كل ناموس الهى باقى مى ماند كه يونانيان آن اعصار را طلا و نقره و مفرغ و آهن نام نهادهاند.
تعبير ديگر اين ادوار كيهانى هندوان تفسير زند آگاهانه (هرمنوتيكى) (5) از سير تاريخى و تنزيلى انسان و انطباق آن اعصار با چهار فصل سال و ارتباط آن با قصه «پرسفونه» الهه بهار يونانيان است.
«دیمیتر »(۹)رب النوع كشاورزى است كه «هادس» (10) (پلوتون) رب النوع حاكم بر جهان زير زمين، او را مى ربايد و با خود به زير زمين مى برد و همسر خود مى گرداند، اما «دمتر» به كمك «هرمس» (Hermes) پيامآور «زئوس» دختر خود را باز مىگرداند و سرانجام توافق مى كنند كه فصل بهار و تابستان دختر بر روى زمين نزد مادر و در پاييز و زمستان در زير زمين نزد هادس به سر برد. «دمتر» (سيريز) شش ماه هر سال با دختر خود شادمان است. هنگام آمدن «پرسفونه» گلها شكفته مى شود و پرندگان مى سرايند و همه زمين با لبخند به شاهزاده خانم خوشامد مى گويند.
پاره اى از مردم مى گويند «پرسفونه» براستى موسم بهار است و تا زمانى كه با ما مى زيد سراسر زمين زيبا و پسنديده مى نمايد، اما چون هنگام پيوستن «پرسفونه» به «پلوتو» شاه در خانه تاريكش در زير زمين فرا مى رسد دمتر خود را پنهان مى كند و تا بازگشت دخترش آن ماههاى خسته كننده را در غم به سر مى برد.
مابقی را در ادامه مطلب پیگیری کنید