۷۸۶
صبر و مقاومت در برابر دشمنان
از آنجا که دوران غيبت به درازا کشيده، دشمنان از اين امر سود جسته منتظران امام عصر عليه السلام را مورد شماتت و آزار قرار مي دهند، برخي کويند: او متولد نشده! و گروهي نويسند: او آمده و رفته است! وعده اي نيز شيعيان را دروغ پرداز دانسته، آنان را به خرافه گويي و ناداني نسبت مي دهند! ما که به يقين دانسته ايم امام عصر عليه السلام زنده و حاضر است، بايد صبر و شکيبايي را پيشه خود سازيم و ذره اي شک و ترديد در دل خود راه ندهيم. امام حسين عليه السلام فرمايد: منا اثنا عشر مهديا. اولهم امير المومنين علي بن ابي طالب. و آخرهم التاسع من ولدي. و هو
الامام القائم بالحق. يحيي الله به الارض بعد موتها و يظهر به دين الحق علي الدين کله و لو کره المشرکون. له غيبه يرتد فيها اقوام و يثبت فيها علي الدين آخرون، فيوذون و يقال لهم: متي هذا الوعد ان کنتم صادقين؟! [۱] .
اما ان الصابر في غيبه علي الاذي و التکذيب بمنزله المجاهد بالسيف بين يدي رسول الله صلي الله عليه و آله. [۲] .
مابقی در ادامه مطلب
از ما دوازده هدايت يافته باشد. نخستين ايشان اميرالمومنين علي بن ابي طالب و آخرين ايشان نهمين فرزند من باشد. و او امام بر پا دارنده حق است. خداي به وسيله او زمين را پس از مرگش زنده مي کند، و به او دين حق را بر همه دينها پيروز مي گرداند، گر چه مشرکان اين امر را ناخوش دارند.
او را غيبتي است که اقوامي در آن از دين بر مي گردند و گروهي ديگر بر دين ثابت قدم باقي مي مانند و در نتيجه مورد اذيت قرار مي کيرند. به آنان از سر انکار و استهزا مي گويند: اگر راست مي گوييد، اين وعد کي خواهد بود؟! بدانيد که هر کس در غيب آن حضرت بر اذيت و تکذيب دشمنان شکيب باشد، بسان کسي است که با شمشير در خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله به جهاد مي پردازد.
همدلي براي ياري امام عصر
براي غيبت و نهان زيستي امام عصر عليه السلام حکمتهاي زيادي گفته مي شود که از آن جمله تعلل و بي وفايي مردم است. خواجه نصيرالدين طوسي درباره آن حضرت مي نويسد: وجوده لطف. و تصرفه لطف آخر. و غيبته منا.: [۳] وجود آن حضرت لطف است، و تصرفش لطف ديگر. و غيب و نهان زيستي او از ماست. اگر مردم خواهان ظهور آن حضرت هستند، بايد همگي در اين جهت وحدت قلبي داشته باشند و اين وحدت مقدس را در کردار خويش نيز آشکار سازند. در
امتهاي پيشين هم اگر پيامبري غيبت اختيار مي کرد، چنانکه مردم همگي يکدل و همنوا شد و از خدا درخواست بازگشت پيامبر را مي کردند خداي خواست آنان را اجابت مي کرد. [۴] اين راه توسط امام عصر عليه السلام به ما نيز پيشنهاد شده. آن حضر در توقيعي رفيع خطاب به شيخ مفيد (413 ق) مي فرمايد: لو ان اشياعنا - وفقهم الله لطاعته - علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم، لما تاخر عنهم اليمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعاده بمشاهدتنا علي حق المعرفه و صدقها منهم بنا، فما يحسبنا عنهم الا ما يتصل بنا مما نکرهه و لا نوثره منهم. [۵] .
اگر شيعيان ما - که خداي آنان بر طاعتش توفيق دهاد - در راه وفا به پيماني که بر دوش دارند همدل
بودند، برکت لقاي ما از ايشان وا پس نمي افتاد و سعادت ديدار ما براي آنان زودتر دست مي داد، ديداري که با شناخت حقيقي و درست ايشان نسبت به ما، همراه باشد. پس ما را از ايشان دور نمي دارد جز رفتار ناپسند که به ما مي رسد و ما آن را از ايشان شايسته نمي دانيم.
پی نوشت ها
۱)سوره یس (۳۶)-آیه ۴۸
۲)کمال الدین ج ۱- ص۳۱۷
۳)کشف المراد ص ۳۸۸
۴)کمالدین -ج ۱- ص ۱۳۰ و ۱۳۲
۵)الاحتجاج-ج۲-ص ۶۰۲