۷۸۶
پرسش اصلی این پست:
۱)آيا درست است كه مىگويند امامزمان، عليهالسلام، در بين مردمهستند و زندگى مىكنند؟
پاسخ ها:
1. امام زمان، عليهالسلام، از آن روكه پيشوا و مقتداى انسانهاست، و از آنجهت كه حجتخدا بر بندگان است و بهعنوان نمونه عملى و الگوى عينى اسلامو احكام متعالى قرآن براى همهمسلمانان معرفى شده است، بايدخصوصيات و نيازهاى ساير انسانهارا داشته باشد، تا عذرى براى مردمباقى نماند. نگويند او چون غرايز واميال بشرى در وجودش نبود ونيازهايى مانند ما نداشت، قادر بودزندگانى خود را بر طبق خواسته خدا ومطابق با احكام اسلام قرار دهد.
پس مىتوان گفت: امام زمان،عليهالسلام، نيز همچون ساير انسانهاغرايز و نيازهاى بشرى دارد، همانندآنها نيازمند زندگى اجتماعى است و دربين مردم زندگى مىكند، همچون آنانغذا مىخورد و همانند آنان در بازاررفت و آمد دارد. و اين ويژگى نه فقطبراى امام، عليهالسلام، بلكه براى همهپيامبران، عليهمالسلام، نيز ابتبودهاست.
«و ما ارسلنا من قبلك من المرسلينالا انهم لياكلون الطعام و يمشون فىالاسواق.» (1)
«پيش از تو نيز هيچ پيامبرى رانفرستاديم مگر اينكه آنان نيز غذامىخوردند و در بازارها راه مىرفتند.»
2. اين كه در روايات آمده است كهمردم امام زمان، عليهالسلام، رامىبينند ولى نمىشناسند، مىتوانددليل ديگرى باشد بر اينكه او در ميانمردم زندگى مىكند و با آنان معاشرتدارد، اما به خاطر حكمتهاى خاصى كهغيبت او را اقتضا مىكند، مردم ازشناختن او محروم هستند.
«يجعل الله بينه و بين الخلقججابا يرونه و لا يعرفونه.» (2) امامصادق، عليهالسلام.
مابقی در ادامه مطلب
3. در روايات متعدد آمده است كهحضرت مهدى، عليهالسلام، هر سال درمراسم عبادى حجحاضر مىشود وهمراه با مردم، مناسك و اعمال حج راانجام مىدهد.
«يفقد الناس امامهم فيشهد الموسمفيراهم و لا يرونه.» (3) امام صادق،عليهالسلام.
عثمان بن سعيد عمرى - اولين نايبخاص امام زمان، عليهالسلام - گويا درصدد اثبات همين حضور مستمر آنبزرگوار در بين مردم است كه سوگندياد مىكند و مىفرمايد:
«والله ان صاحب الامر ليحضرالموسم كل سنة، فيرى الناس ويعرفهم و يرونه و لا يعرفونه.» (4)
«به خدا سوگند، حضرت صاحبالامر، عليهالسلام، هر سال در موسمحجحاضر مىشود، مردم را مىبيند ومىشناسد اما مردم او را مىبينند ونمىشناسند.»
4. در جريان يكى از تشرفات بهمحضر امام زمان، عليهالسلام، كهبراى شخصى به نام «حسن بن وخباءالنصيبى» حاصل شده است، اومىگويد:
پس از طواف، زير ناودان كعبه بهسجده رفته بودم و به تضرع و زارى ازخدا طلب حاجت مىكردم كه كسى مراتكانى داد و گفت: برخيز اى حسن بنوخباء! برخاستم و به دنبال او رفتم تابه خانه حضرت خديجه، عليها السلام،رسيدم. در آنجا صداى مولايم امامزمان، عليهالسلام، را شنيدم كه فرمود:بالا بيا، اى حسن!
از پلكانى كه بود بالا رفتم و دم درايستادم. فرمود:
«اى حسن! آيا كمان كردى كه ازديدگان ما پنهان مىمانى؟ به خداسوگند، در هيچ يك از اوقات حج از توجدا نبودم، من در همه لحظات حجبا توبودم.»
«يا حسن اتراك خفيت على و الله مامن وقت فى حجك الا و انا معك فيه.» (5)
5. مرحوم ميرزا حسين نورى دركتاب «جنة الماوى» جريان يكى ازتشرفات را از زبان مولى على رشتىنقل كرده است كه طى آن جوانى به نامياقوت از اهالى حله پس از گم شدن وسرگردانى فراوان در صحراها به امامزمان، عليهالسلام، توسل مىيابد وزمانى كه به دست آن حضرت بهقريهاى راهنمايى مىشود، مىپرسد:آقاى من! آيا شما با من به اين روستانمىآييد؟
امام زمان، عليهالسلام، پاسخمىدهند: «نه، زيرا هزاران نفر در گوشهو كنار بلاد مختلف مرا مىخوانند، مىخواهم به فريادشان برسم» (6)
اين همراهيها و فرياد رسيها نشانهخوبى بر همزيستى امام زمان،عليهالسلام، با مردم مىتواند به شمارآيد.
6. صريحترين پاسخ مثبتبه چنينسؤالى در فرمايش امام صادق،عليهالسلام، روايتشده است كهفرمود:
«صاحب هذا الامر يترد بينهم، ويمشى فى اسواقهم و يطا قرشهم و لايعرفونه.» (7)
«صاحب اين امر - امام زمان،عليهالسلام - در بين مردم رفت و آمدمىكند، در بازارهاى آنان راه مىرود وبر فرشهاى آنان قدم مىگذارد ولىمردم او را نمىشناسند.»
امام صادق، عليهالسلام، اين بيانرا در مقايسه بين امام زمان،عليهالسلام، و حضرت يوسف،عليهالسلام، آورده كه برادرانش با اوسخن مىگفتند; تجارت كردند و او راداشتند و با اين كه برادران وى در برابراو... اما تا زمانى كه خود را معرفىنكرد، آنان نيز نتوانستند او رابشناسند. بنابراين چگونه مىشودمنكر شد كه خداى تعالى، آخرين حجتخويش - امامزمان، عليهالسلام - را نيزهمچون حضرت يوسف، عليهالسلام،در ميان مردم به طور ناشناخته باقىبدارد تا زمان ظهور فرا برسد. (8)
7. اين كه در برخى روايات، سخناز «عزلت امام زمان، عليهالسلام» بهميان آمده، با آنچه كه طى بندهاىگذشته ذكر شد، منافاتى ندارد زيرا درهيچ يك از اين نمونه روايات، بهاستمرار اين عزلت و گوشه نشينى ودورى از مردم اشاره نشده است.
صريحترين روايتى كه بيانگر چنينديدگاهى است، روايتى است از امامصادق، عليهالسلام، كه فرمود:
«لابد لصاحب هذا الامر من غيبة، ولا بد له فى غيبته من عزلة، و نعمالمنزل طيبة و ما بثلاثين من وحشة.» (9)
صاحب اين امر - حضرت مهدى،عليهالسلام - را ناگزير غيبتى خواهدبود و در غيبتش بناچار عزلتى خواهدداشت و بهترين منزل، مدينه طيبه استو با حضور سى نفر ديگر وحشتىنخواهد بود.
اولا: عزلتى كه در عزلتگاهىهمچون مدينه منوره صورت گيرد، باعزلت اصطلاحى تفاوت دارد.
ثانيا: او در همين عزلت هم سى نفربه همراه دارد، سى نفرى كه ازبرگزيدگان همين مردم هستند.
ثالثا: نكره بودن «عزلة» با موقتىبودن و مقطعى و گاه گاه انجام يافتنآن سازگارتر است.
8. اين كه بدانيم امام زمان،عليهالسلام، حتى در زمان غيبت نيز باما زندگى مىكند اثرات اجتماعى وتربيتى فراوان دارد:
احساس انس ما را با امام،عليهالسلام، بيشتر مىسازد.
بركات وجود او، زندگى و جامعه مارا شامل مىشود.
باور ما نسبتبه اجابت او درفريادخواهيها و استغاثهها و توسلهاىما بيشتر مىكند.
جستجو را براى عاشقان ديدار،آسانتر مىكند.
حس احترام به ديگران و پرهيز ازاهانت و تند خويى نسبتبه مردمناشناس را در وجود ما تقويتمىنمايد.
و بسيارى اثرهاى ديگر... والسلام
پىنوشتها:
1. سوره فرقان، آيه 20.
2. كمال الدين، صدوق، ج 2، ص 351.
3. مدرك پيشين، ص 440.
4. مدرك پيشين، همان صفحه، حديث 8.
5. مدرك پيشين، ص 444.
6. جنة الماوى، ص 292، حكايت 47.
7. بحار الانوار، ج 52، ص 154.
8. همان مدرك، همان حديثشريف.
9. بحار الانوار، ج 52، ص 157.
ماهنامه موعود شماره 12
توسط معاونتفرهنگى مسجد مقدس جمكران