۷۸۶
پیرو پست قبلی در این زمینه دوستان و اساتید گرامی سوال های مکرر و تکراری را در مورد سخن از مهدی موعود عج بیان میکردند که اکنون این پست را خدمت ایشان تقدیم میکنم.یا حق
خوانندگان جوان اين مطبوعه مىدانند كه در حال حاضر دهها ايستگاه راديو و تلويزيونى در سطح جهان و به موازات آن چندين و چند بنگاه نشر كتب و مجلات رايگان - همچون پلين يروث يوث، دسىژن و امثال آن - به زبانهاى زنده دنيا به نشر و تبليغ كيش مسيحيان مشغولند و جملگى عشق و ايمان به مبشر محبت و رحمت، حضرت مسيحصلى الل.ه عليه وآله وسلم و رجعت دوباره او را به زمين محور تبليغات خود نمودهاند. اگر اين تبليغات گسترده و تامل برانگيز كه علاوه بر منشورات مكتوب و راديو تلويزيون، در قالب ارسال نوارهاى كاستحاوى سرودهاى مذهبى و حتى بعضا تقديم رايگان دستگاههاى پخش صوت مجهز به آرميچر و بىنياز به برق و باطرى! صورت مىپذيرد، صرفا متوجه اديان منسوخ و بدوى و ظرفى - همچون اديان مورد اعتقاد بخشى از ساكنان خاور دور در آسياى جنوب شرقى يا آمريكاى لاتين و آفريقاى جنوبى و مركزى مىبود، سخنى و گلهاى در كار نبود. و يا حتى اگر مبلغان فارسى زبان مسيحى كه سمت نگارش و گويندگى برنامههاى راديويى يكى از همين بنگاههاى تبليغى را بر عهده دارند، در عوض استفاده از لقب «سيد» پيش از نام خود - كه از قضا با كنيه امام هشتم شيعيان حضرت «رضا»عليه السلام يكسان است! - از عنوانى و نامى ديگر در تركيب نام خود بهره مىجستند - و يا حتى اگر در طول ماه رمضان گذشته ساعتى جز ساعات سحر ماه مبارك را به پخش برنامههاى خود به زبان فارسى، آن هم به روى طول موجى پهلو به پهلوى فركانس پخش صداى جمهورى اسلامى اختصاص مىدادند، حيرتى برنمىانگيخت. اما متاسفانه چنين نيست و نوك تيز پيكان اين تبليغات - به ويژه در چند سال اخير - به تغافل يا غافلانه متوجه مسلمانانى است، كه بنا به آموزههاى دينى آمده در متون مقدس خود - اعم از كتاب و سنت - ايمان به شريعت آسمانى عيسىعليه السلام و اصولا هر پيام عظيمالشان ديگرى را از جمله اصول و مبانى اعتقادى خود محسوب مىدارند و فرود دوباره آن پيامبر بزرگ مرتبه را و امداد و هميارى او را خاتم اوصياء حضرت مهدىعليه السلام انتظار مىبرند.
آرى! ما مسلمانان و بويژه شيعيان، به مسيحعليه السلام عشق مىورزيم و آن رسول گرامى را كلمهاى از جانب خدا پيامبر صلح، دوستى و محبت مىدانيم. آن وجود گرانقدرى كه از دامان پاك مريم عذراعليهاالسلام به جامعه بشرى تقديم شد، تا ايشان را به توحيد خدا، صراط مستقيم او فرا بخواند و سلام و درود بىپايان الهى را به گاه ميلاد و مرگ با خود به همراه برد: «اذ قالت الملائكة: يا مريم ان الله يبشرك بكلمة منه اسمه المسيح عيسى بنمريم وجيها فى الدنيا و الاخرة و من المقربين» (45/آلعمران)
مابقی در ادامه مطلب
اضافه بر آنچه گفته شد، مادر گرامى و فرهيخته و نيكو ضمير امام حى و غايب ما حضرت بقيةالله الاعظم روحى و ارواح العالمين لهالفداء، حضرت نرجس - مليكه - عليهاالسلام از نوادگان پاك نژاد و نيك سيرت وصى و حوارى برجسته عيسى مسيحعليه السلام حضرت شمعون على نبينا و آله و عليه افضل التحية و الثناء است، كه خواستگارى او عليهاسلام به گونهاى معجزهآسا، از سوى روح پاك پيامبر گرامى اسلام، حضرت محمد مصطفىصلى الله عليه وآله و پسر عم بزرگوار آن گرامى، وجود مقدس مولانا اميرالمؤمنين على بنابىطالبعليه السلام و در محضر بزرگ بانوى دو جهان و سيده زنان بهشت زهراى اطهر، عذراى بتول حضرت مريمعليهماالسلام، صورت پذيرفتهاست. آن زمان كه كاخ آراسته سزار روم به لرزشى مهيب در هم ريخت، تا بساط عروسى آن بانو با شاهزاده رومى درهم پيچيده شود و در پى شبانى و روزانى پر تب و تاب، رؤياى صادقه «مليكه»پاكعليهاالسلام، وصلت فرخنده او را فرسنگها دور از آن ديار با شهسوار عرب و ميراثدار حكمت و عصمت و امامت، امامنا الحكيم، ابومحمد، حسن بنالعسكرى، عليهم الصلوة و السلام، نويد بخشد. (1)
مولود مبارك اين وصال مسعود، كه عاقد آن در عالم ملكوت حضرت مصطفى، پيامبر گرامى اسلام محمد بنعبداللهصلى الل.ه عليه وآله فرستاده با كرامتخداوند به سوى زمينيان عيساى مسيحعليه السلام بودهاند، مولا و مقتدا و محبوب دل و گمشده ما شيعيان منتظر است، كه جمعه روزى در آينده پرده غيبت از رخ باهرالنورش برخواهد كشيد و تيغ عدل خود را بر سر ستمگران جائز خواهد كوبيد و اين جهان فرو رفته در غرقاب ظلم و اسراف و ثروتاندوزى را، از چنگال عفريتستم رهايى خواهد بخشيد. آن موعود مباركى كه اناجيل موجود از جمله «روح راستى» و «پسر انسان»ش خواندهاند و عيساى مسيحعليه السلام، ظهور او را چنين مژده دادهاست:
«چون آن پارقليطى كه من به سوىتا خواهم فرستاد از سوى پدر بيايد، روح راستى كه از سوى پدر مىآيد. او درباره من گواهى خواهد داد.» (انجيل يوحنا، فصل15، آيه26) چنانكه در آيات چهاردهم و پانزدهم از فضل پانزدهم مىفرمايد: «چون او بيايد، شما را به جميع راستىها راه بنمايد. چرا كه او از پيش خود سخن نمىگويد. بلكه آنچه را بشنود مىگويد و شما را از آنچه در آينده خواهد بود خبر مىدهد كه مرا جلال مىبخشد.» همچنين در آيه شانزدهم از فصل چهارم همين كتاب مىفرمايد: «من از پدر خواهم خواست و او پارقليطى ديگر به شما خواهد داد كه تا ابد با شما خواهد بود.»
گذشته از سخن عيسىعليه السلام در مزامير داودعليه السلام نيز از اين موعود منتظر ذكرى به ميان آمدهاست. آن حضرتعليه السلام از جمله مىفرمايد: «در ميان امتها ندا سر دهيد: خداوند سلطنت مىيابد. ربع مسكون پايدار مىشود و از لرزش باز مىايستد. و او قومها را به «انصاف» داورى خواهد كرد. آسمان شادى كند و زمين مسرور گردد، دريا و پريان آن غرش كنند و صحرا و هر چه در آن استبه وجد آيند. در آن روز تمام درختان جنگل ترانه خواهند خواند. زيرا كه مىآيد. زيرا كه براى «داورى جهان» مىآيد. ربع مسكون را به «انصاف داورى خواهد كرد» (مزمور 96 از مزامير داودعليه السلام) چنانكه در همين كتاب نقل است: «صالحان وارثان زمين خواهند بود و در آن تا ابد ساكن شده عاقبت اشرار نابود خواهند شد» (مزمور سىوهفتم از همين كتاب) از سخن مزامير يا همان زبور داودعليه السلام، شاهدى صادق بر اين مدعاى كتاب آسمانى ما قرآن است كه مىفرمايد: «و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادى الصالحون در زبور - و پس از آن ذكر - نوشته بوديم: كه بىگمان زمين را بندگان صالح من به ارث خواهند برد.» (105/انبياء)
در همين باره از پيامبر گرامى اسلامصلى الل.ه عليه وآله نقل است كه پس از ذكر آيه صدوپنجاهونهم از سوره مباركه نساء «و ان من اهل الكتاب الا ليمؤمنن به قبل موته و هيچيك از اهل كتاب باقى نمىماند، جز آنكه بىگمان پيش از مرگ عيسى به او ايمان آورد» مىفرمايد: «زودا كه پسر مريم در ميانتان به عنوان حاكمى عادل فرود آيد و دجال را بكشد و خوك را از ميان ببرد و صليب را بشكند و جزيه وضع كند و مال بگيرد و تنها خدا پروردگار جهانيان را سجده كند.» چنانكه در تفسير قمى در ذيل همين آيه به اسناد خود از امام باقرعليه السلام نقل مىكند كه فرمود: «عيسىعليه السلام پيش از رستاخيز به دنيا فرود مىآيد و هيچ ملتى از يهود و جز آن نمىمانند مگر پيش از مرگ او بدو ايمان مىآرند. و او به امامت مهدى، نماز خواهد خواند» و شايد گوياتر از همه، اين سخن رسول مكرم اسلامصلى الل.ه عليه وآله است كه كه بنا به نقل ينابيعالمودة، باب هفتادوهشتم از جلد دوم مىفرمايد: «ان خلفائى و اوصيائى و حججالله على الخلق بعدى الاثناعشر. اولهم على و آخرهم ولى المهدى. منزل روحالله عيسى بنمريم، فيصلى خلف المهدى و تشرق الارض بنور ربها و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب بىگمان جانشينان و اصياء من و حجتهاى خدا بر خلق در پس من اين دوازده تناند. نخستين آنان على و واپسين آنان مهدى است. پس [چون نوبتبه مهدىعليه السلام رسد] روحالله عيسى بنمريمعليه السلام فرود مىآيد و به امامت مهدى نماز مىگزارد و زمين به نور پروردگار خود روشنى يافته حكومت او خاور و باختر را زير چتر خود مىگيرد.» مشابه اين روايت را صفحه شصتودوم از اثر ارزشمند حضرت آيةالله صافى «منتخب الاثر» مىخوانيم:
«...سوگند به خدايى كه مرا به حق به پيامبرى مبعوث كرد، اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را آن اندازه طولانى خواهد كرد كه فرزندم مهدىعليه السلام قيام كند. آنگاه روحالله - عيسى بنمريمعليه السلام - فرود آيد و پشتسر او نماز بگزارد. زمين به نور او روشنى يابد و دامنه فرمانروايىاش خاور و باختر زمين همه را فرا گيرد.»
به شهادت محدثان شيعه و اهلسنت روايات وارد درباره فرود حضرت عيساى مسيحعليه السلام به گاه ظهور حجت عجلالله تعالى فرجه الشريف مستفيضند. حديث مستفيض حديثى است كه داراى بيش از سه زنجيره سند و طريق نقل حديثباشد.
از سوى ديگر، گرچه به اعتراف بسيارى محققان معاصر و متقدم، لفظ «پاراقليط» يا «پاراكليتوس» آمده در اناجيل، نه به معناى «روحالقدس» كه شكل تحريف يافته لفظ يونانى «پركليت» به معنى احمد يا محمد و از اين نظر بر وجود مبارك رسول مكرم اسلامصلى الل.ه عليه وآله قابل انطباق است (از آن ميان ن.ك. التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، حسن المصطفوى، المجلد الثانى، ذيل ماده حمد، صفحه303-307)، ليكن جالب توجه آنكه يكى از آيات رسيده از لسان عيسىعليه السلام كه گويا بشارت ظهور حضرت حجت عجلالله تعالى فرجه الشريف را بيان داشتهاست - آيه شانزدهم از فصل چهاردهم انجيل يوحنا - اين لفظ يونانى (و شكل سريانى آن در اناجيل مترجم به اين زبان) با صفت «ديگر» همراه آمدهاست: «من از پدر خواهم خواست و او پاراكليتوس (در واقع همان پركليتوس) [يا پاراقليط (پرقليط) يا مهميدى] ديگر به شما خواهد داد كه تا ابد با شما خواهد بود.»
اطلاق لفظ «ديگر بر اين پاراكليتوس (به عبارت صحيحتر پركليتوس) در درجه نخستبر عدم انطباق آن بر «روحالقدس» معهود دلالت دارد، چرا كه روحالقدس صرفا يكى است. در ثانى اين پركليت دوم با پركليتيا محمد نخست متفاوت و در عين حال با او هم نام است. اينك اگر اين نكته را كه واژه پاراكليتيونانى يا پاراقليط سريانى شكل تحريف يافته «پركليت» اين واژه اخير لفظ معادل «احمد» يا «محمد» به معنى «ستوده و پسنديده» در زبان يونانى است، از محققين زبانشناس معاصر، فىالمثل نويسندگان دائرةالمعارف بزرگ فرانسه (صفحه4174 از جلد بيستوسوم) پذيرا باشيم، لاجرم مىبايد اين «پارقليط» موعود مسيحعليه السلام را بر حضرت «بقيةالله الاعظم» روحى و ارواح العالمين لهالفداء منطبق بشماريم كه نام اوعليه السلام با نام رسول گرامى اسلام حضرت «محمد» مصطفىصلى الل.ه عليه وآله يكسان و كنيه شريفش با كنيه آن حضرت (ابوالقاسم) يكى است. به ويژه آنكه در ادامه همين گفتار مسيحعليه السلام از غيبت دراز دامن اين موعود منتظر نيز سخن به ميان آمدهاست:
«من از پدر خواهم خواست و او «پارقليطى ديگر» به شما خواهد داد كه تا ابد با شما خواهد بود. يعنى روح راستى كه جهان نمىتواند او را بپذيرد، زيرا كه او را نمىبيند و نمىشناسد، اما شما او را مىشناسيد، زيرا كه با شما مىماند و در ميانتان خواهد بود.»
و اين حقيقتى است كه در اين سخن امام صادقعليه السلام - به نقل از مفضل بنعمر - نيز در آن بصراحت اشاره شدهاست: «به خدا سوگند، صاحب اين امر از شما پنهان مىشود و مورد احتمالات گونهگون واقع مىگردد تا كه گويند مردهاست! يا هلاك شده، در كدامين وادى سر سپردهاست؟ و همچون كشتى گرفتار آمده در امواج به اضطراب خواهد بود، چرا آنكس كه خداوند از او پيمان ستانده و ايمان را در دلش نقش كرده و او را بر روحى از خود پشتيبان بودهاست.» (اقوال الائمه، ج5، ص258)
لازم به يادآورى است كه بنا به نقل همين كتاب - (اقوال الائمه، ج1، ص319) - نام مقدس حضرت بقيةالله الاعظم روحى و ارواح العالمين له الفداء در انجيل - مهيمد آخر - است.
ماهنامه موعود شماره 7