۷۸۶
«و نريد وان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم وارثين ] و نمكن لهم فى الارض ...» (1)
اراده ما بر اين است كه بر مستضعفان روى زمين منتبگذاريم و آنها را پيشوايان و وارثين زمين قرار دهيم، و حكومت آنها را در زمين پابرجا بسازيم.
پيام اين آيه، بشارت به يك سنت الهى در همه قرون و اعصار است كه هر جا مستضعفان تحت سلطه زورمندان قرار گيرند، اراده خداوند بر اين قرار گرفته است كه زمانى فرا مى رسد كه اينها طعم شيرين پيروزى حق بر باطل را مى چشند و سرانجام حكومت و رهبرى زمين به آنها اعطا مى شود.
1. موقعيت اين آيه در قرآن
اين كلام الهى در حالى بيان شده است كه خداوند قبل از آن خبر از استكبارورزيدن و سلطه گرى فرعون در روى زمين مى دهد. او براى تثبيت پايه هاى حكومت خود، به تفرقه مردم مصر پرداخت و آنها را به دوگروه «سبطى» و «قبطى» تقسيم كرد. تمام امكانات رفاهى، ثروتها و پستهاى حساس را در اختيار قبطيان قرار داد و سبطيان كه مهاجران بنى اسرائيل بودند، در نهايت فقر و محروميتبه سر می بردند و تمام كارهاى دشوار به عهده آنها بود. همچنين براى جلوگيرى از تقويت بنى اسرائيل نسل ذكور آنها را از بين مى برد، و به تعبير قرآن در يك جمع بندى، او از مفسدان بود. (انه كان من المفسدين) خداوند بعد از ترسيم حكومت فرعون، اين آيه محل بحث را بيان مى كند سپس به داستان حضرت موسى، عليهالسلام، و مقابله او با فرعون و بالاخره پيروزى حق بر باطل مى پردازد.
2. فضاى نزول اين آيه
اين آيه در سوره قصص - كه از سوره هاى مكى است - مذكور است و بنا بر قول بعضى در سال يازدهم هجرى نازل شده است، يعنى در زمانى كه مسلمانان در حال گذراندن دوران سخت شكنجه ها و آزار قريش اند و محاصره اقتصادى را سپرى كرده اند و دو تن از حاميان پيامبر اسلام ،ص، - ابوطالب و خديجه - از دنيا رفته اند و سفر تبليغى پيامبر اسلام ، ص ،به طائف نيز با شكست روبرو شده است، و در نتيجه نهايت ضعف و ناامنى بر مردم مسلمان سايه افكنده است و ممكن است ياس و نااميدى برآنها چيره شود. خداوند ماجراى ظلم فرعون و قيام حضرت موسى، عليهالسلام، را بازگو مى كند تا ياس آنها به اميد مبدل شود و بدانند كه بعد از هر شدتى فرجى است و اراده الهى بر تمام اراده ها غالب مى گردد.
3.مستضعفان چه كسانى هستند؟
واژه «مستضعف» كه از ماده «ضعف» است، به كسى گفته مى شود كه بر اثر ستم ستمگران به حالت ضعف كشيده شده باشد.
اين ضعف مى تواند ناشى از اختلاف طبقاتى جامعه يا تعداد كم نيرو، ياء نداشتن تجهيزات دفاعى، يا نداشتن رهبرى آگاه و شجاع باشد و در بعضى مواقع اين ضعف، ضعف فرهنگى و عقيدتى است.
مابقی در ادامه مطلب است.